English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5052 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
debenture bond U برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collagteral trust bonds U قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
wild cat U بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
issuant U صادر کننده
exporters U صادر کننده
exporter U صادر کننده
originators U صادر کننده پیام
warrantor U صادر کننده warrant
originator U صادر کننده پیام
issuing bank U بانک صادر کننده
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
treasury bond U سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
consumer credit U اعتبار مصرف کننده
authenticator U تایید کننده اعتبار اسناد
opening bank U بانک باز کننده اعتبار
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
perpetual bonds U اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
class b allotment U کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
backlog U پشتوانه
backlogs U پشتوانه
bankroll U پشتوانه
backing U پشتوانه
funded U پشتوانه
fund U پشتوانه
mercantile papers U برگهای بهاداربازرگانی
sageittate leaves U برگهای پیکانی
the f. of a tree U برگهای درخت
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
unfinanced U بدون پشتوانه
backing U پشتوانه پولی
heterophyllous U دارای برگهای جوربجور
gigas U برگهای ضخیم تر و تیره تر
yellowing leaves U برگهای زرد شونده
acinceous U دارای برگهای شمشیری
flaggy U دارای برگهای شمشیری
gold standards U سیستم پشتوانه طلا
fiat money U پول بدون پشتوانه
gold backing system U نظام پشتوانه طلا
wildcat money U پول بدون پشتوانه
stringing U نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
process server U مامور ابلاغ برگهای قانونی
dialysepalous U دارای کاس برگهای جدا
acutifoliate U دارای برگهای نوک تیز
shinplaster U اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
monometalism U سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول
half evergreen U دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
ivy geranium U یکجور شمعدانی عطر که برگهایی مانند برگهای پاپیتال دارد
pot pourri U کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
borrow pit U قرضه
prest U قرضه
loans U قرضه
loaning U قرضه
loan U قرضه
bond U سند قرضه
debenture U سهم قرضه
coupon U سند قرضه
bond predium U قرضه با سود
coupons U سند قرضه
debenture U اوراق قرضه
fiduciary bond U قرضه شرافتی
national debt U قرضه ملی
obligations U اوراق قرضه
bonus U پاداش قرضه
bond U اوراق قرضه
borrow pit U محل قرضه
debenture U سند قرضه
savings bond U اوراق قرضه
obligation U اوراق قرضه
public debt U قرضه عمومی
savings bond U سهام قرضه
debenture stock U سهام قرضه
bearer bond U سند قرضه
bonuses U پاداش قرضه
national debt burden U بار قرضه ملی
bearer bond U قرضه بدون نام
mortgage bond U سند قرضه گروئی
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
registered bond U اوراق قرضه با نام
interim certificates U سند قرضه موقتی
borrow area U محل قرضه سد خاکی
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
bond issue U صدور اوراق قرضه
debenture U برگ یا سهم قرضه
government bonds U اوراق قرضه دولتی
funded U تنخواه قرضه دولتی سهام
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
yield of bonds U نرخ بازده اوراق قرضه
appraisement bond U اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
security U گرو سهام قرضه دولتی
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
federal reserve system U ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
bearer stock U سهام و اوراق قرضه بدون نام
bank annuities U سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emanates U صادر شدن
export U صادر کردن
exporting U صادر کردن
exported U صادر کردن
issue U صادر کردن
issuable U صادر کردنی
issues U صادر شدن
issued U صادر کردن
issued U صادر شدن
issue U صادر شدن
send out U صادر کردن
emanative U صادر شونده
promulge U صادر کردن
issues U صادر کردن
pronounces U صادر کردن
outgoing U صادر شونده
emanating U صادر شدن
emitting U صادر کردن
emitted U صادر کردن
emits U صادر کردن
emit U صادر کردن
pronounce U صادر کردن
emanate U صادر شدن
emanated U صادر شدن
bondholder U دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
coupon payments U منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
re export U دوباره صادر کردن
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
certificate U گواهی صادر کردن
issue a warning U اخطار صادر کردن
pass a sentence U حکم صادر کردن
to issue instructions U دستور صادر کردن
certificates U گواهی صادر کردن
ago U : صادر شدن پیش رفتن
underwrites U پذیره نویسی صادر کردن
underwrite U پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out U قاچاقی صادر کردن یافرستادن
underwrote U پذیره نویسی صادر کردن
underwritten U پذیره نویسی صادر کردن
underwriting U پذیره نویسی صادر کردن
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
serrate leaves U برگهای ارهای یا دندانه دندانه
broadcast U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
chartering U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
charters U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
broadcasts U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
charter U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protest U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protested U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
protests U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
interrupting U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
class a pay reservation U کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
the funds U قرضه دولتی سهام وام دولتی
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
influenced U اعتبار
influence U اعتبار
prestige U اعتبار
influences U اعتبار
values U اعتبار
estimate U اعتبار
appropriation symbol U کد اعتبار
budgeted U اعتبار
budgets U اعتبار
estimating U اعتبار
estimates U اعتبار
estimated U اعتبار
line of cerdit U خط اعتبار
entitlements U اعتبار
entitlement U اعتبار
credibility U اعتبار
value U اعتبار
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
2single gas
2credit score
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com